مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود منظومههایی مملو از خرما و نان بود سهم کبوترهاست خوشه خوشه پروین عـمری زمینِ زیرِ کـشـتت آسمان بود در کـوچـۀ بیانـتـهـای حُـسـن خـلـقـت بـاید به دنـبـال بـهـشـتـی جـاودان بـود در فکر مردم با چه حالی صبح کردی؟ «حی علی خیرالعـمل» وقت اذان بود از شمع بیتالمال پرسیدم به من گفت: سهم خودت از آن فقـط زخم زبان بود فصلالخطاب هر قضاوت بود حکمت فصلالخطاب غـزوهها شمشیرتان بود شمشیر تو روی سخن با دشمنان داشت لبخـنـدت امـا دسـتـگـیـر دوسـتـان بود لبخـنـد، اشک شـوق ایـتـام است، لـبخـند هر روز و شب بر سفرۀ تو میهمان بود لبخـند را خـانهنـشـین کـردند و با اخـم گـفـتـند با مـردم نـبـایـد مـهـربـان بـود هرچـند انـسـانـیـت از مـا رو گـرفـتـه اما به قـدر وسـع انـسـان میتـوان بود |